قلبت رو دو به نیمه تقسیم کن با نصفیش همه رو دوست داشته باش ولی با نیمه دیگه اش فقط عاشق من باش ببین عزیز جانم با این پاره از قلبت تا حالا کسی رو دوست نداشتی تا حالا به خاطر دوست داشتن کسی زخمیش نکردی یه تکه بکر و دست نخوره است که هیچ کس پا توش نذاشته و قراره من کشفش کنم
من مشکلی ندارم که قبل از من چند نفر رو دوست داشتی اما بهت اجازه نمی دم با سهمی که حق منه کسی رو دوست داشته باشی برای خودم هم همین طوره وقتی فهمیدم یه خط قرمز دورش کشیدم توی این سالها هر کسی می خواسته واردش بشه اشاره کردم به سمت دیگه قلبم و گفتم برو پیش بقیه بایست اونجا می تونم دوستت داشته باشم ولی این جایی که بهش نظر داری صاحبش یکی دیگه است اختصاصیه
این بخشی از قلبم چهار قفله است هر چند که نصفه دیگه قلبم داره منفجر می شه خودت که در جریان هستی نمی شه با یه چیز نصفه و نیمه همه احساسات رو تجربه کرد ولی به هر حال خودم خواستم
قسمت تو به عشق مادر معروفه یعنی اگه از بین بره نصفه دیگه هم دود شده رفته هوا تصورش کن دلیل زندگی یا ادامه منه همچین چیز حساسی رو برات کنار گذاشتم می دونم توی زندگیت خیلی ها رو دوست داشتی ولی هیچ کس رو با این قسمت از قلبت نپرستیدی خودت هم می دونی که نباید خطر کنی
اگه این بخش نابود بشه تا ابد یه خلا تو خالی توی قلبت بوجود می یاد دیگه قادر نیستی هیچ چیزی رو احساس کنی دیگه نمی تونی عاشق بشی مثل این می مونه که سند مرگ خودت رو امضا کرده باشی
فرض کن از هم جدا بشیم یا هیچ وقت بهم نرسیم این از آغاز تولدم تا روز مرگم به اسم توئه شابد توی زندگیم کسی رو دوست داشته باشم از کسی خوشم بیاد ولی در واقع همه شون جایگزین غم انگیز توئن توی چشمای من چشمای تو رو می بینن خودشون می فهمن من همه قلبم رو وسط نذاشتم
تو توی درونم زندگی می کنی ساز می زنی می نویسی می رقصی حتی اگه نخوام سیگار می کشی حتی می تونی یه خنجر وارد قلبم کنی هی بچرخونیش روش نمک بپاشی من بی اختیار همه حق رو به تو می دم چون هیچ دست من نیست هیچ کس تو نمی شه اگه یه روز دفن بشی من همراهت به گور می رم شک نکن اصلا به امتجان کردنش نمی ارزه که خودت پشیمون می شی
من فکر می کنم این تعریفاتی که کردم شبیه عشق اوله ولی این در صورتیه که عشق تو آخرینشه با وجودش همه عشق ها اثرش باطل می شه چون منشا همه این عشق هاست شاید قبلی ها یه تمرین بودن برای عاشق بهتر
#شبه واقعیت خیالی