The.52.Hertz.Lonely.

You’ve got the words to change a nation

The.52.Hertz.Lonely.

You’ve got the words to change a nation

The.52.Hertz.Lonely.

در روزگاران دور آن سوی اقیانوس های آرام من یک وال تنهای تنها بودم تا این که بالاخره راز تنهایی ام کشف شد
افتادند پی این که چرا دیگر وال ها آواز مرا نمی شنوند
جانم برایتان بگوید کاشف به عمل آمد که فرکانس آوازم فراتر از فرکانس معمول دیگر وال هاست از آن جایی که همیشه تنها کوچ می کنم مرا پنجاه و دو هرتز نامیدند همینی شد که می دانید تنهاترین وال جهان شدم
ظاهرا آدمها خودشان هم در سکوت آواز می خوانند اگر خوب دقت کنی به وضوح فریاد می کشند اما کسی انها را نمی شنود نه خودشان را و نه رویاهایشان را و نه قلبشان را
حال به من گفته شده آدمم ولی تو باور نکن هنوز والی هستم که با فرکانس پنجاه و دو هرتز آواز می خواند انگاری نامرئی باشم مرا نمی بینند نمی شنوند
با این حال هنوز در مهاجرتم دز این اقیانوس پهناور و این آواز تنهایی را می نویسم
زیرا که فهمیدم زندگی همین ادامه است و به لحظه ای بند ...


از طریق این  ایمیل  می توانید با من تماس بگیرید :)(=
the52hertzalone1 @gmail.com




بایگانی

۴ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

Why Does He Do That?: Inside the Minds of Angry and Controlling Men" by Lundy Bancroft,

 

آشنایی من با این کتاب داستان جالبی داره توی یوتیوب داشتم میکس یکی از سریال هارو می دیدم تا این که در  پیشنهادهای یوتیوب با کانالی مواجه شدم که مولفه های یک رابطه آسیب زا و ناسالم رو در سریال های عاشقانه گردآوری کرده بود همین جوری که نظرات رو می خوندم این کتاب رو یافتم 🍃👌

آشنایی با این کانال و کتاب  تلنگری بود تا   از خودم بپرسم  چه طور در رسانه رفتارهای یه مرد یا زن آزارگر  عاشقانه نشون داده می شه و به نوعی برای مخاطب  جذابیت داره در حالی که توی واقعیت اصلا خوشایند به نظر نمی رسه خلاصه به این نتیجه رسیدم رسانه آن سوی تاریک عشق رو نشون نمی ده نمی دونم چرا شاید چون این فیلم‌ها برای سرگرمی ساخته می شن شاید چون پول در آوردن از قبل این فیلم های زرد سودآوری بیشتری داره در حالی که این ضرورت احساس نمی شه که باید توی رسانه عشق رو واقعگرایانه تر نشون داد البته این نکته فراموش می شه که رسانه ها اکثرا در شکل گیری الگوهای رفتاری نقش موثری ایفا می کنن حالا چه سهمی در حمایت از این رفتارهای آزارگر و قلدرماب در روابط عاشقانه دارن بین خودمون بمونه 

  • فاطمه توحیدی منش ؛)(=

یه جایی از وجودمون احساس می کنیم  درست نیستیم اما نمی تونیم در موردش حرف بزنیم یه جایی از وجودمون نمی خوایم این جوری بشه اما نمی دونیم باید چی کار کنیم یه جایی از وجودمون باید از این جا  دور بشه اما نا امید شدیم اما خسته ایم 

  • فاطمه توحیدی منش ؛)(=

راست می گفت شاید من شعری شدم که نمی توانم آن را بنویسم اگر از عهده من خارج است تو می توانی شعر مرا بنویسی؟ 

نه گمان نکنم اصلا فراموش کن این را از من شنیدی اصلا فکر کن من همچین حرفی نزدم آفرین تلاشی برای فهمیدن این شعر نکن چون ممکن است به عنوان مجرم دارت بزنند خطر احضار و شلاق دارد این شعر به شدت زنانه است و شاید با مرگ تو تمام شود این شعر را به حال خودش رها کن شاید پیچیده باشد اما باور کن ساده است او یک زندگی معمولی می خواهد و شاید گاهی دلش بخواهد با آزادی بیان این حق را فریاد بزند.

 

به وقت خفگی و خفقان 

  • فاطمه توحیدی منش ؛)(=

چهار اسفند فکر کردم من آخرین بازمانده یک دنیای آخر الزمانی نیستم من کسی نیستم که در مسابقه ای مثل اسکویید گیم جان سالم به در ببرم بنابراین من زمان زیادی ندارم و باید کاری کنم اما چه کاری؟ تمام مسئله زندگی سر همین است. 

  • فاطمه توحیدی منش ؛)(=