واقعا نمی خواستم بنویسم اما الان دارم به آهنگی گوش می دم که دقیقا واو به واو توصیفم می کنه هاج و واجم یه جورایی دو به شکم نکنه ترانه اش بر اساس شخصیت من نوشته شده ما که تا حالا همدیگه رو ندیدیم و از من مگه چند نفر کپی توی دنیا هست لابد خیلی
آقا یا خانم ترانه سرا یعنی منو می شناسی خوب من هم تو رو نمی شناسم حاضرم قسم بخورم توی رویاهام هم ندیدمت اصلا بهت فکر نمی کنم نمی ترسی از تو به جرم نقض قانون کپی رایت شخصیتم شکایت کنم بی خیالش مگه کی می تونه این قدر حیرت انگیز تازه اون هم ندیده و نشناخته توی ترانه اش تعریفم کنه
از شکایتم صرف نظر می کنم با فکر این که این ترانه و آهنگ رو برای من خوش ساختی تا بعد از وحشت پاره شدن شاه رگ توی کابوسم و امتحان سنگین ساعت چهار در واکنش به همه ی این اتفاقات غم انگیز توی افق سقف اتاقم محو بشم و خیال کنم مگه چی از دنیا کم می شه بدون این که به جاناتان سرخ پوسته گفته باشم این آهنگ رو برام بفرسته و بنویسه دقت کردی لامصب چه قدر شبیه توئه
#شبه واقعیت خیالی
#بماند به یادگاری
پی اندر نوشت :
از نو برایت می نویسم حال همه ی ما خوب است اما تو باور نکن
سهراب جانم