The.52.Hertz.Lonely.

You’ve got the words to change a nation

The.52.Hertz.Lonely.

You’ve got the words to change a nation

The.52.Hertz.Lonely.

در روزگاران دور آن سوی اقیانوس های آرام من یک وال تنهای تنها بودم تا این که بالاخره راز تنهایی ام کشف شد
افتادند پی این که چرا دیگر وال ها آواز مرا نمی شنوند
جانم برایتان بگوید کاشف به عمل آمد که فرکانس آوازم فراتر از فرکانس معمول دیگر وال هاست از آن جایی که همیشه تنها کوچ می کنم مرا پنجاه و دو هرتز نامیدند همینی شد که می دانید تنهاترین وال جهان شدم
ظاهرا آدمها خودشان هم در سکوت آواز می خوانند اگر خوب دقت کنی به وضوح فریاد می کشند اما کسی انها را نمی شنود نه خودشان را و نه رویاهایشان را و نه قلبشان را
حال به من گفته شده آدمم ولی تو باور نکن هنوز والی هستم که با فرکانس پنجاه و دو هرتز آواز می خواند انگاری نامرئی باشم مرا نمی بینند نمی شنوند
با این حال هنوز در مهاجرتم دز این اقیانوس پهناور و این آواز تنهایی را می نویسم
زیرا که فهمیدم زندگی همین ادامه است و به لحظه ای بند ...


از طریق این  ایمیل  می توانید با من تماس بگیرید :)(=
the52hertzalone1 @gmail.com




بایگانی

۲۹ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

نام مرا مادر مرگ تو نهاد 

جاناتان سرخ پوسته نه این که قصد کشتنت را داشته باشم غرض  از این بیت آن است  که قدیمی ها تعصب  خاصی بر اسمشان داشتند بار ها در شاهنامه شاهد هستیم که قهرمانانش از گفتن نام خود سر باز می زنند   

 من برای انتخاب نامی که مرا با آن یاد کنند  هیچ اختیاری از خودم نداشتم تازه هیچ انتخابی ندارم که چه کسانی نامم را بر زیانم بیاورند یا نیاورند 

کاش فرصت می دادند دست چپ و راست را تشخیص بدهم بعدا می گفتند خیلی خوب تو اسمت را خودت انتخاب کن قرار است با همین نام شناسنامه بگیری و اگر یک وقتی عمر یاری نکرد بر سنگ قبرت حک شود 

پس با اجازه ات امروز یازدهم آذر نود و نه حوالی ساعت ده و نیم صبح ،به طور سر خود نام واقعی ام  را یافتم البته بگذار نامم را دم گوشت بگویم نام واقعی من ...

حالا که نامم را شنیدی دیگر مرا به نامی که می شناسند صدا نزن هشدار وقتی که در نزد دیگرانیم مرا همین فاطمه صدا بزن اما زیر لب نام واقعی ام را زمزمه کن حداقل در آن لحظه هم برای تو فاطمه نباشم و فاطمه بمانم برای بقیه 

  مرا به همین نام اسرار آمیزم  به یاد بیاور  و مثل یک راز   نگهش بدار وقتی که در خلوت فقط من و تویم می توانی با صدای بلند   آوازش کنی 

اگر از تو پرسیدند چرا بعد از فاطمه لب هایت واژگان راز آلودی را نجوا می کند به آنها دروغ بگو یا با خشنونت بگو مگر شما فضول هستید 

نمی خواهم نام واقعی ام دهان به دهانشان بچرخد در جریان هستی که همین الان  چه قدر عذاب می کشم پس این نام واقعی امانت من نزد توست 

با این نام احساس نزدیکی می کنم شاید من و او را  از هم ساخته اند نمی دانم چند زن  در این دنیا هم نام مند اما مثل روز روشن است که تنها کسی مرا با این نام صدا می زند تو هستی 

همین که نام را فقط به تو گفتم یعنی این که تو  شبه واقعیت خیالی  گاه به گاه منی و  همانی که این دو ماه اخیر در پنجاه و دو هرتز زیاد در موردش قصه سرایی می کنم 

  • فاطمه:)(:

باید مثل یه قهرمان با دردش بجنگه منو اینو ازش می خوام حتی اگه بهش نگم  من باید  دوباره از اول صورتشو به یاد بسپارم چون الان  همه چیز از یادم رفته 

یه تصور گنگ تو ذهنمه کلاس  طنز رو  می پیچونم باهاش برای اولین بار  پاییز حوالی باغ ارم قدم می زنم و ...

  • فاطمه:)(:

یه معما هست که جوابشون رو همه می دونیم اون چیه که بی رنگه  یه جورایی مثل  جریان خونه ولی آه دله ؟

کسی نبود که جوابش رو بدونه ، نبود ؟

آهان بالاخره یکی پیدا شد آره دقیقا اشک چشم های تر  

  • فاطمه:)(:
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • فاطمه:)(:

آری   :) (:

  • فاطمه:)(:

افتادی توی دام هزار توی خودت 

کم کم بهت احساس خفگی دست می ده 

صدات در نمی یاد تا داد بکشی کمکم کنین  

کسی تا بیست و چهار ساعت آینده متوجه نبودنت نمی شه شاید هم تا ابد  

انگشت هات به جایی که این نفست رو جا بیارن دارن بند می یارن 

داشتی با پاهات تقلا می کردی تا دردت کم شه ولی به اندازه یه گودی قبر پیش رفتن 

دیگه نمی دونی کجایی توی یه سراب چاهی یا مردابی 

شاید سبک باران ساحل ها رفتن مردی رو نجات بدن که تو بیم موج غرق می شد 

حتی یکی شون هم گذرش این جا نمی افته 

آخه بیچاره عقاب رو با همون تیر پر سرعتی  می زنن که پرش بهش شتاب داده 

پس تقصیر خودته که تنها رفتی تنها موندی تنها می ری 

 

 

 

  • فاطمه:)(:
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • فاطمه:)(:

به عقیده من حماقت دست راست عذاب وجدانه 

چون اگه حماقت های گذشته مون نبود کار عذاب وجدان کساد می شد 

# ننه غر غرو پست مدرن 

  • فاطمه:)(:
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • فاطمه:)(:

جاناتان سرخ پوسته سلام:)

دارم توی خودم دفن می شم شاید هم نه دارم غرق می شم  به خاطر همین  نوشتن از خودم برای  غیر  به شدت مهلکه   اما مگه تو از خود نیستی 

باید حال این روزهام رو برای تو ثبت کنم بعدا بفهمی حتی با نبودنت به من انگیزه  دادی  دست خودم  نیست که از تو قهرمان  ساختم  آخه توی خیالم یه موجود فوق بشری با قدرت های ماورایی  که هر دفعه  سقوط کردم نجاتم دادی 

درسته خودم تنهایی تا حالا از پس همه چیز بر اومدم اما تو هم کنارم بودی حتی با این که خبر نداری  من توی این دنیا وجود خارجی دارم دیشب می گفتم دلم برای کسی تنگ شده  که هیچ وقت ندیدمش 

جوجو می گفت خیلی داری اغراق می کنی این طور هم نیست  شاید باید  دست از خیال پردازی  بردارم اما توی این چند سال گذشته از هر راهی رفتم فقط دنبال تو بودم چه می دونم کانون فانوس یا طرح مهر علی 

قلبم بهم گفت باید این راه رو برم چون من رو یه قدم برای رسیدن به تو نزدیک تر می کرد  اما دارم شکست می خورم خواهش می کنم هر چه زودتر یه کاری کن تا به قلبم شک نکنم 

همیشه  بهم  گیر می دن  چرا تک پری می گم  دنبال یکی ام مثل شمس یکی که جاناتان مرغ دریایی یم باشه شاید دارم به بی راهه می رم اما من همین احساس رو به تو دارم 

می دونم باید قهرمان زندگی خودم باشم چون  هیچ کس شبیه رویاهای من نیست اما توی خیالم با قسمتی از وجودم تو رو خلق می کنم عاشقت می شم باقی یش بهتره بین خودمون بمونه 

یه بار توی پیاده رو با دوستم قدم می زدم بهم گفت چته چرا یه بغضی توی چشم هات هست 

 یادم نمی یاد دقیقا چی گفتم اما شاید گفتم  ببین نمی دونم چرا همیشه هر جایی که می رم دنبال عشقم برای این نفس می کشم راه می رم حضورشو همه جا حس می کنم اما دریغ از یه بار رسیدن

دیدن چه فایده یی داره وقتی که هر روز یه روز از عمرم کم می شه اما باز می دونم که نمی تونم ببینمت   اصلا هیچی به چشمم نمی یاد خود به خود کور شدم توی تاریکی فرو رفتم 

  من واقعا نابینای مطلقم نیاز به دستای تو  هست  همین ساعت و لحظه متوقف شدم دیگه زندگی یم ادامه پیدا نمی کنه با این که روز و شب هم می گذره 

حالا می دونم لحظه دیدن تو چه حسی می تونه داشته باشه درست مثل نابینایی که دوباره سوی چشم هاش رو پیدا می کنه می تونی توی ایتنرنت جست و جو کنی و تما شا کنی فیلم کسایی رو که بیناشون رو بعد از مدت ها  بدست آوردن  تا تو هم بفهمی چه جنون هیجان انگیزی داره 

دوستت دارم ممکنه تکراری ترین جمله زندگی یت  باشه اما اگه از ته دلم بگم چی ؟

جان من  آهنگ مجنون    رو گوش بده  الان نباید برات می خوندم  خدا نگهدارش باشه عزیز ما که یار اول و آخر همینه

#شبه واقعیت خیالی 

  • فاطمه:)(: