روز بیست و یکم.هیچ خبر خاصی نیست
ساعت داشت به نیمه شب نزدیک می شد من چی کار کردم برای این که امروز حرفی برای نوشتن داشته باشم با وجود درد و بی حالی کتاب نردبان شکسته رو ورق زدم کتاب جالبیه برای پیشبرد مبحث از آزمایش های روانشناختی که در رابطه با تبعیض و نابرابری انجام شده شاهد مثال می یاره
یه نردبون فرضی رو در نظر بگیرین که موقعیت های اجتماعی رو به تصویر می کشه ماها هر کدوم توی این سلسله مراتب قرار گرفتیم کتاب ادعا می کنه توی آزمایش های انجام شده معمولا بیشتر افراد پیش فرض درستی از جایگاه خودشون ندارن چی اتفاقی می افته یا خودمون رو بالاتر از حد واقعی می دونن یا پایین تر
کتاب هر چی جلوتر می ره جالب تر می شه فرض کنین توی سفینه هستین همه چیز رو فراموش کردین هیچ پیش فرضی از جامعه ندارین به محض فرود اومدن باید انتخاب کنین کدوم جامعه زندگی کنین یه جامعه تساوی خواه هستن در جامعه دیگه افراد در موقعیت های نابرابر قرار گرفتن
آدمای معمولی در این وضعیت جامعه تساوی خواه رو انتخاب می کنه اما ممکنه یه نفر جامعه نابرابر رو انتخاب کنه
کتاب می گه از دو گروه بپرسین که آیا به نظرشون برابری و عدالت وجود داره ممکنه فردی که ادعا می کنه عدالت و برابری اجرا شده احتمالا یه آدم منفعت طلب و قدرت طلبه که از بی عدالتی ها و نابرابری های موجود به نفع خودش سو استفاده می کنه خوب معلومه که به شما بگه برابری کاملا عملی شده
خیلی دلم می خواد در موردش بنویسم اما خسته ام راستی هیچ فیلم خاصی ندیدم بنابراین هیچ چیز خاصی برای گزارش نیست
نهم اردیبهشت
- ۰۲/۰۲/۱۰