زندگیت زندگیم زندگی هامون
بهش می گم کی آخرین بار جیغ کشیدی؟
می گه وقتی سوار موتور بوده
از من می پرسه تو چه طور
بهش می گم آخرین باری که جیغ کشیدم دم سال تحویل بود روشویی رو پر از آب کردم تا می تونستم زیر آب با صدای بلند جیغ کشیدم تخلیه شدم اما انگار یه چیزیش گم بود انگار موقع جیغ کشیدن حتما باید صدا شنیده بشه تا بتونی در نهایت از خشم درونت خلاص بشی زندگی ماها شده شبیه این جیغ های زیر آب کسی نمی شنوه به خاطر همین متوجه عمق دردش نمی شه
توی ایستگاه ایستادیم طبق معمول شلوغ پلوغه بین زمین و هوا رها شدم انصراف بدم یا ادامه بدم نیام یا بیام
می گم دلم می خواد یه روز بهار آزادی بیاد از درحت های دانشگاه بالا بریم میوه بچینم
یه پسره که کنار دوستش نشسته زیر لب می گه این جا نمی شه
منتظر می مونم بقیه حرفش رو بزنه اما بقیه ی حرفش رو می خوره
من از سکوتش می شکنم کاش می گفتم بگو به زبون بیار حداقل این نشدن رو پیش من فریاد بکش
- ۰۱/۰۸/۰۲