دست ور دار از این در مملکت خویش غریب
من هنوز اصرار آدم ها را برای این که حتما جز گروه خاصی قرار بگیری وگرنه از همه جا رانده شده ای نه درک می کنم نه می خواهم قبول کنم که حتما باید جز یکی از این گروه ها باشم بر اساس ظاهر یا برخی از عقایدم برچسب خاصی بر خودم بزنم و بر اساس اصول از پیش تعیین شده این گروه ها واو به واو عمل کنم حتی اگر در برخی از مواقع بی منطق و غیر انسانی رفتار کنند چشم هایم را ببندم و رفتارشان را تایید کنم همیشه همین توقع را دارند شاید من اشتباه می کنم ولی از من پیروی کور کورانه نخواهید فاطی چون هم شکل ما هستی همچین توقعی از تو داریم :/
بی منطق گروه خاصی را نمی پذیرم چون تجربه نشانم داده است که حتما باید بی چون و چرا با این جماعت پیش بروم و طبق انتظارات آنها رفتار کنم در حالی که باید تلاش کنم دور از تعلق در بی رنگی به صدای همه ی افکار گوش بدهم در زندگی ام به همه مجال حرف زدن بدهم رفتارم با کسی به خاطر رنگ، مذهب ، گرایش جنسی، معلولیت تبعیض آمیز و خشونت آمیز نباشد البته قبول دارم آرمانی به نظر می رسد
برای من احترام به عقاید هر دار و دسته ای تا جایی جایز است که حق حیات را از یک انسان نگیرد یا به یک انسان آسیب نزند در واقع هر عقیده ای حال با هر تفاوتی اگر منجر به انسانیت، صلح و دوستی شود محترم است اما اگر هر عقیده ای یا رفتاری از جانب یک فرد مذهبی یا غیر مذهبی به انسانی آسیب وارد کند نمی پذیرمش
بله ممکن است از این به بعد پای صحبت هر مذهبی یا غیر مذهبی پشینم با دنیای متفاوت هر دو آشنا شوم برای من آن قسمتی از باورشان زیباست که باعث شود به خاطرش آدمها همدیگر را دوست داشته باشند و زندگی را برای یکدیگر بهتر کنند پس اگر یک فرد غیر مذهبی یا مذهبی فرقی ندارد یکی از باورهایش منجر به انسانیت شد برای من محترم و دوست داشتنی ایست
بابا حرف من این است به قول مولانا کاش به هر جمعیتی نالان شد جفت خوشحالان و بدحالان شد ممکن است فکر به خصوصی داشته باشند که در آن یک انسان کمتر آسیب می بیند یک انسان بیشتر خوشحال باشد از درد و رنج یک انسان جلوگیری کند
از طرفی اگر هر کدام از این گروه ها به خاطر یک باور یا یک تلقی به خصوص عملی غیر انسانی انجام بدهد و حق حیات انسانی را زیر سوال ببرد مطمئنا حمایت نمی کنم بلکه وظیفه دارم همراهی نکنم به ایشان حالا اهل هر گروهی که باشند یادآوری کنم عزیزم داری با این باور به خصوص به انسانی آسیب می زنی
می دانم در حد نظریه است می دانم زمان می برد تا بخشی از وجودم شود اما چه در زمان کارشناسی چه الان بیزارم از این که یک طناب بین دو گروه مذهبی و غیر مذهبی باشم که بخواهند مرا سمت خودشان بکشانند هر دو حق مطلق نیستد هر دو همیشه درست نمی گویند هر دو همیشه منطقی فکر نمی کنند بنابراین باتوجه به وقایع این روزها من هم فکر می کنم این عقیده درست است که هر کسی حق انتخاب برای پوشش و بدنش داشته باشد
گویا آدم هایی مثل من قرار است این روزها زیاد فحش بشنوند اما از این به بعد نمی خواهم خودم را به تجربه ی زیسته ی یک گروه خاص محدود کنم و خودم را از دیدن جهان های دیگر محروم کنم دنیای هر آدمی می تواند برای من داستان نویس جالب باشد
ایده آل من این است از این محدوده فراتر بروم در معبدی یا یک کلیسا با یک هندو یا یک کیش حرف بزنم در یک بار ال جی بی تی کیو با یک فعال اقلیت جنسی گفت و گو کنم در مسجدی با یک طلبه گفت و گو داشته باشم بله بله من می خواهم با چند صدایی با دگری ها گفت و گو کنم این ایده آل من است تا جست و جو کنم در کدام نقطه از باور و تفکرشان انسانی رنج کمتری می برد انسانی خوشحال تر است انسانی متحمل درد نمی شود یا در کدام نقطه از باورشان خشونت و تعصب دیده می شود
کاش بشود اما اگر هم مجالش پیش نیامد چون آدمی همیشه ایده آل هایش عملی نمی شود حداقل یک جایی سعی کردم حرفش را بزنم در موردش فکر کردم یا در رفتارم نشانش دادم البته یادآوری کنم در حال حاضر همچین باوری دارم بعدا نمی دانم چه اتفاقی خواهد افتاد شاید نتوانستم نشانش بدهم
ببخشید سرتان را درد آوردم در ذهنم ورم شده بود نیاز داشتم جایی باشد که آزادانه مطرحش کنم اگر اشتباه نکنم یکی از بچه ها می گفت آدم هایی مثل من فحش می خورد اما فکر می کنم بد نیست وجود داشته باشم سعی کنم از این درونمایه در داستان هایم استفاده کنم قبلا خجالت می کشیدم و نگران بودم که شاید برخی قضاوتم کنند ولی الان احساس می کنم در حال حاضر ضرورت دارد
- ۰۱/۰۷/۰۳