اقای قاضی این مصادیق مجرمانه است که ما را از درون می کشد
فکر می کردم مثل جورجیانا می خواهم با داد و گریه پس بگیرم تنها چیزی که برای خودم داشتم و از دست داده بودم حتی الان که دارم می نویسم با او همدردی می کنم منظورم فیلمی ایست که هفته پیش دیدم واقعا هم همین طور هست خدا رحم کرد چون با هر لقمه سالاد الویه احساس خفگی می کردم یک غربت عجیب در گلویم گیر کرده بود و باعث می شد از ترس خفه شدن آب بخورم
هه مصادیق مجرمانه نمی دانم امروز صبح چرا وبلاگ شخصی که در گمنامی در بلاگفا دست و پا کرده بودم فیلتر شده بود ولی عجیب و غریب است که با لب تاپ بدون فلیتر شکن باز می شد
در صفحه گوشی ام می خواندم چه اتفاقی می افتد که یک وبلاگ جز مصادیق مجرمانه به شمار می آید هر چه قدر فکر می کردم نوشته هایم به هیچ کدام از تبصره های بی خود فیلتر ربطی نداشت
به بلاگفا گریز زدم چون این جا نمی توانستم صادقانه بنویسم با این که آدرس بلاگ بیان یا حتی عنوان بلاگ را عوض کردم اسمم را مختصر نوشتم ولی ممکن است آشنایان دور و نزدیک به یک طریقی به بلاگ دسترسی داشته باشند از طرفی بعد از جریان آن ایمیل کذایی مخاطب بلاگ امنیت خاطرم را از دست دادم
قبلا یک اشتباه بزرگ کردم اشتباهی نا بخشودنی آدرس بلاگ را در وضعیت و شرح وضعیت شبکه های اجتماعی ام گذاشتم این جوری هر کسی که شماره ام را داشت به این جا دسترسی پیدا کرد می خواستم به حساب خودم بدون سانسور بنویسم اما وقتی تصور می کنم ممکن است برای مدتی کسانی به این جا رفت و آمد می کردند که در دنیای واقعی من تمام تلاشم را می کنم رو به روشان مرموز و ناشناخته باشم حس جنون و حماقت به من دست می دهد
هویت واقعی باید نام مستعار داشته باشد در ضمن دور از دسترس آشنایان یا نا آشنایان قرار بگیرد برای روزهایی که شاید بخواهی در مورد احساسی بنویسی که تو را از درون می کشد
در وبلاگی که در بلاگفا داشتم دقیقا از همین احساس می نوشتم در این چند روز گذشته بیشتر با وبلاگ عجین تر شده بودم او را یک محرم اسرار می دیدم و هر احساسی را که به ذهنم می رسید تقریبا به قلم می آوردم
وقتی توی گوشی وبلاگم بالا نیامد هی این صفجه مصادیق مجرمانه به من کج دهنی می کرد بالاخره چیز فهم شدم به جایی تعلق ندارم حق داشتم دیشب فکر کنم باید پاکش کنم چون ممکن است هک شود یا این که بعدا برایم دردسر شود
البته چه دردسری اگر احساسی که مرا از درون می کشت این قدر خطرناک است پس چرا تا الان زنده ام بعدش من چی می گفتم نه امنیت کسی را تهدید می کرد نه به ارزش کسی توهین می کرد فقط در این وبلاگ خود واقعی ام بودم
نمی دانم چه اتفاقی می افتد که در بلاگفا فلیتر می شوی یعنی یک نفر گزارش می کند یا این که سانسورچی دارند نمی دانم فقط جا خوردم احساسات ساده و کودکانه همین جوری در ذهنم فلیتر می شوند دیگر فکر نمی کردم واقعا فلیتر شوند
نمی دانم آشنایی چیزی هستی که اصلا سعی می کنم اهمیتی ندهم اما سر راست تر بنویسم چیزهایی در من هست که مرا آهسته آهسته دارد از درون می کشد هر روز به قصد کشتن نه تنها من بلکه همه ی شما می آید
من می نویسم این قاتل وجود دارد اما دقیقا توصیف نمی کنم چگونه به قصد کشت آمده اما ممکن است شما انکار کنید من بعدا شاید در وبلاگ نوشتم شاید روزی که آن ایمیل و وجود بعضی از آشنایان برایم مهم نبود
پی نوشت:
بدجوری توی ذوقم خورد برای اولین بار بود که اتفاق می افتاد تصورش رو کن بدون این که به خودت بگن بعدش شاید یه اختلال بی خود باشه من دارم اشتباه می کنم به هر حال هر اسمی که داره باعث شد بلاگفا رو پاک کنم
این جا رو همچنان نگه می دارم و می نویسم فقط یه مدتی باید فکر کنم حتما باید یه بازبینی داشته باشم که چه حرف هایی باید گفته بشه چه حرف هایی نباید گفته بشه
هر چند که کاش این جوری نبود:(
- ۰۰/۱۱/۰۸