با این الزام آوری ها قلم من مانا نمی شود ولی من پرو تر از این حرف ها هستم
سلام هیچ وقت فکر نمی کردم برای خودم اتفاق بیفتد از این افشاگری های لوس خوشم نمی آمد عقیده داشتم این یک مسئله ی شخصی بین دو نفر است هیچ الزامی ندارد عمومی شود ولی حالا بدم نمی آید بنویسم از شما دعوت می کنم هیئت منصفه باشید چون آن قدر جا خوردم که نتوانستم به ماندانا دقیق توضیح بدهم و سربسته گفتم چی شده چون ما دو تا هیچ چیزی را از هم قایم نمی کنیم
من سه شنبه چه ایمیلی دریافت کردم و به جایی رسیدم که کاش آن نوشته را نمی نوشتم یا رمز داشت کاش فکر نمی کردم می توانم در حد خودم هنجار شکن باشم در هر حال محض یاد آوری هنوز در من زنی نفس می کشد افکار سنتی مذهبی اش را در افکار مدرن ضد مذهبش که تازه پیدا کرده نگه می دارد
سه شنبه روز پر تنشی بود ساعت دو امتحان عملی رانندگی داشتم اوقاتم خوش نبود یکهویی ایمیلم به صدا در آمد دینگ و کسی پرسیده بود به نظرت چرا در فیلم عرق سرد باران کوثری صبح روز به بعد با شدت و نفرت مسواک می زند ؟
برای اولین بار بود ایمیل می زدند قبلا قسمت نظرات را بسته بودم و ایمیل گذاشته بودم با خودم گفتم کسی که ایمیل داده حتما قضیه خیلی برایش مهم بوده فکر می کردم به نوعی به من احترام گذاشته پس درست نمی دانستم بی جواب بگذارمش اقا من تفکرات خامی داشتم
در مورد یکی از مطالبی که در وبلاگ منتشر کردم سوال پرسیده بود توی این مطلبم در مورد سانسور حرف زده بودم این که چه قدر از ما در طی سانسور محو می شود به هر حال آدم باید به مخاطب وبلاگش احترام بگذارد حالا مگر چند نفر این جا را می خوانند از تعداد انگشت دستانم خیلی کمتر و کمتر
ایشان این سوال را کرده بودند با این که توی این پست نوشته بودم به نظرم چرا این کار را می کند چون کارگردان یک سری کد داده که باران کوثری بازیگر نقش افروز برای گرفتن حق مسلم و قانونی خود باید علارقم میل باطنی اش وارد رابطه با شوهرش شود متاسفانه در قانون ما اگر زنی تمایلی به رابطه نداشته باشد و شوهرش وادارش کند این زن با این که احساس می کند به او تجاوز شده و متاسفانه از اول برای این رابطه رضایت نداشته نمی تواند شکایت کند چون از طرف قانون حمایت نمی شود دقیق مطمئن نیستم ولی شنیدم شما که قانون می دانید اگر اشتباه بود اصلاحش کنید
در این فیلم فرا متن هایی هست که مخاطب باید خودش متوجه شود خلاصه من در ادامه پیامم لینک نقد فیلم را هم فرستادم ولی توی ذهنم یک چیزی اشتباه بود یک نفر به من پیام داده بدون هیچ سلامی تازه ما که همدیگر را نمی شناسیم مرا تو خطاب کرده و بدون هیچ مقدمه یی همچین سوالی را پرسیده چرا باید این سوال را بپرسد
طبق اصول من وقتی برای اولین بار به یک نفر می خواهی پیام بدهی باید سلام بدهی اول خودت را معرفی کنی اگر هم برایت امکان پذیر نیست که هیچ ولی حداقل بگویی از کجا با من آشنا هستی و هدفت را از پیام دادن مشخص کنی هی قضیه را کش ندهی خیلی زود پسر خاله نشوی
از پیام های کوتاهی که این شکلی نیستند خاطره خوبی ندارم چند دقیقه بعد پیامی فرستاده شد که من فکر کردم شاید اشتباه شده ایشان با اشاره کامل به جزییات مستهجن گفتند که مسواک زدن افروز ربطی به بوسه ندارد بلکه ربط دارد به طعم قلیان و کاملا چگونگی رابطه جنسی زن و شوهر را توضیح داده بود
اصلا این که افروز چرا مسواک می زند به خاطر اینی که ایشان گفته بود یا نوشته شده بود نمی دانم چه ربطی داشت من متنم را ویرایش کردم تا دیگر پیام های این شکلی دریافت نکنم ولی مضطرب حال شدم واقعا درک نمی کردم چه اهمیتی دارد
من فکر می کردم حالا ایشان می خواهند بگویند کارگران چه قدر ظریف دیدگاه مردسالارانه را نقد کرده ولی فقط مسئله چگونگی رابطه جنسی اهمیت داشت رابطه یی که همه چیز را برای من کسی که نه من او را می شناختم و نه او را مرا می شناخت کاملا بی پروا توضیح داده بود
فکر کنم همان لحظه گزینه مزاحم را در ایمیل انتخاب کردم از الان معلوم بود قرار است به کجا برسد ولی دلم راضی نبود جوابش را ندهم اصلا فکر می کردم
خودم را بی خود سرزنش می کردم وقتی اینستای چند فعال زن را دنبال کردم یاد گرفتم وقتی هر رفتار یا کلامی مرتبط به امور جنسی معذبت کند و حریم شخصی ات را نقض می کند تو حق داری اعتراض کنی از حقت دفاع کنی حق داری فریاد بکشی تا کسی جرات نکند دوباره تکرارش کند
بالاخره در جواب ایمیل ایشان نوشتم درست است که در مطلبم به سانسور اشاره کردم ولی به نظرم باز اشاره کردن به این موضوع آن هم با همچین جزییاتی هیج الزامی نداشت تازه گفتنش بی مورد و بی ادبانه بود
دوباره ایمیل توی قسمت مزاحم جا خوش کرد در سومین ایمیل مثل دومین ایمیل این بار مرا شما خطاب کرده بودند گفت معذرت می خواهد حق با من است اما اشاره کردن به این محتوا با همچین جزییاتی الزام آور است
من سکوت می کنم این نظر او بود قشنگ معلوم بود که متاسف نیست ولی به نظر من اصلا و ابدا هیچ الزامی نداشت خوشم نمی اید کوتاه پاسخ راه می اندازند
بعدش انگار که اتفاقی نیفتاده در مورد این پرسیده بود که آیا درس نظریه ادبی را گذرانده ام با نظریه های رولان بارت و ژولیا کریستوا آشنایی دارم
خوب نمی خواهم سوال را بی جواب بگذارم نه خیر واحدی به این نام نیست ما تنها واحدی به اسم نقد ادبی گذراندیم شاید در طول کلاس اشاره هایی به این اسم ها شده باشد ولی من بازیگوش هیچ وقت سر کلاس توجهی به نقد و نظریه ادبی نداشتم
پیام شما باعث شد به فکر فرو بروم با نقد و نظریه ادبی آشنا شوم
از نظر من پرونده مختومه اعلام شد اگر می خواهید در ایمیل از خودتان دفاع کنید هیچ پاسخی دریافت نخواهید کرد و من جوابی نمی دهم شاید اگر زیادی ادامه دادید باز توی وبلاگ جلوی همه جوابتان را دادم
خوب یک در هزار پیش می اید ولی باز اگر یک نفر بخواهد این شکلی پیام بدهد توی وبلاگ در موردش می نویسم ولی صد در صد قول نمی دهم هویتش را حفظ کنم
تا یادم نرفته حرفی که اهمیت داشت همین جا جلوی هیئت منصفه گوشزد می کنم این کار درست نیست به کسی برای اولین بار پیام می دهید در مورد مسائلی این چنینی حرف بزنید وارد حریم شخصی اش بشوید
بله هر کسی حریمی دارد یک خط قرمز که هیچ غریبه یی حق ندارد پایش را آن طرف خط بگذارد
ختم جلسه را اعلام می کنم نمی دانم هیئت منصفه حق را به چه کسی دادند به من که سعی می کردم به عنوان یک زن خودسانسوری را کنار بگذارم و بیان عریانی از زندگی داشته باشم
با این وجود باز کسی حق ندارد بر این اساس حریم خصوصی و انسانیت مرا نادیده بگیرد و فکر کند می تواند هر رفتاری داشته باشد یا به او ...
- ۰۰/۰۵/۲۱