معرفی رمان دختر کشیش با خطر لو رفتن
یک روز صبح از خواب بیدار می شود اما نمی داند کجاست او خود را به یاد نمی آورد
آواره و ولگرد می شود در طی سفر خویش با گروهی همراه می شود اتفاقاتی برای او رخ می دهد
او مجبور است همه چیز را از صفر شروع کند تا این که به مرور زمان به خاطر می آورد دختر کشیش است این در حالی ایست که راهی برای برگشت ندارد چون اهالی روستا پشت سرش شایعه کردند که به همراه مردی فرار کرده و پدرش هم چندان تمایل ندارد او برگردد
به دلیل فراموشی مدت هاست از زندگی و عقاید مذهبی خود فاصله گرفته حتی به خاطر فشار زندگی مجبور شده بر خلاف قوانین سفت و سخت مذهبی که به آن اعتقاد داشت برخورد کند
در ابتدای رمان متوجه می شویم که اساس کلیسا بر سخت کوشی های این دختر است حالا که او نیست کلیسا دچار مشکل شده
من با انتهای رمان به شدت هم ذات پنداری می کنم دختر کشیش به لطف فراموشی زندگی متفاوت تری را تجربه کرد و متوجه زوایای پنهان عقایدش شد فراموشی به او دوباره حق انتخاب داد
با این که همانند سابق متحجر نیست و به برخی از اشتباهات عقاید خویش پی برده ولی دوباره به همان کلیسا بر می گردد تا به کشیش در اداره امور کمک کند
قطعا دختر کشیش خود ما هستیم هر چه قدر هم سعی کنیم از زندگی قبلی و تفکرات دیکته شده کودکی فاصله بگیریم چنان در ما تنیده شده که گاهی قادر به تغییر نیستیم حتی فراموشی و انکار هم افاقه نمی کند
چاپ اول و قدیمی رمان را بخوانید که از سانسور در امان مانده باشد متاسفانه بعید نیست در چاپ های جدید رمان را ناقص کرده باشند
- ۰۰/۰۴/۰۹