عشق وحشی تو نمی تونی از من استفاده کنی
ما بحث کردیم من دختر بدی شدم چون گفتم طبق دریافت من از جامعه و سریال هایی که دیدم از بعضی ها باید فرار کرد این دسته از افراد عاشقی بلد نیستند با شیوه ابراز علاقه شان آسیب می زنند
نوجوان بودم داشتیم از کاشانه مهر خرید می کردیم فروشنده مرد از این که دو همکار زنش برای بدست آوردن توجه او تلاش می کردند لبخند شیطانی به لب داشت
در آن سن سال کم عشق مثلثی به نظرم مزخرف آمد یک راس مثلث اکثر اوقات از این که دو نفر به خاطر او می جنگند احساس قدرت می کند او شبیه پادشاه رومی ایست که دو برده را به جان هم انداخته و از بالا مرگشان را تماشا می کند
البته که عشق مثلثی انواع و اقسام دارد ولی کثیف ترین نوعش این است که ایکس هنوز درگیر رابطه قبلی ایست و نتوانسته فراموشش کند برای تسلی خاطر خودش مدام وارد رابطه های متعدد می شود این وسط ممکن است پنهان نکند که تازه از عشقش جدا شده ولی بازی کثیفش از این جا شروع می شود که با یاد آوری خاطرات گذشته در زد ایجاد حسادت و حس مالکیت می کند به نوعی زد سنگ صبور اوست
بعدش هم ایکس که ضرر نمی کند یعنی زد از همه جا بی خبر دائما می خواهد با عشق قدیمی ایکس رقابت کند و خودش را جایگزین کند بیچاره نمی داند که بازنده است این بازی برنده ندارد
زد با احساساتش بازی می شود اعتماد به نفس خودش را از دست می دهد این در حالی ایست که ایکس از او مثل کشیدن سیگار برای تسکین دردش استفاده می کند چه بسا از قبل زد عشق قدیمی اش را می چزاند و انتقام می گیرد
من در طرح اولیه داستان پشت در های جهنم به سراغ همچین موضوعی رفتم داستان ساده است شاید داستان نباشد شما فکر می کنید شخصیت خاطره اش را برای شما تعریف می کند
این داستان باید دوباره بازنویسی شود هدفم از این داستان این بود که مثلث های عشقی که در سریال ها می بینیم چندان هیجان انگیز نیست ما همیشه به نقش اول توجه می کنیم دلیل وجود نقش دوم تحریک این دو شخصیت است نقش دوم برای رابطه آنها حکم اهرام فشار را دارد
از وجود شخصیت های مکمل در فیلم های عامه پسند سو استفاده می شود آنها زندگی شان را تلف می کنند سر عشق یک طرفه یی که هیچ وقت جواب نمی دهد تا آخر فیلم قرار نیست به شخصیت مکمل رحم شود او باید برای شخصیت نقش اول نابود شود
خدایی این قدر که فیلم نامه نویس های ترکی و کره ای بی رحم هستند من در داستان هایم بی رحم نیستم
savage love از ریتم شاد آهنگ بگذریم متن آهنگ واقعا متاثر کننده است یک جایی از ترانه می خواند من شنیدم که به من نزدیک شدی تا به عشق قدیمت برگردی و با این جمله اش من دیگر گر می گیرم چه طور می شود یک آدم به جایی برسد که با فهمیدن این حقیقت باز بگوید تو می تونی از من استفاده کنی
اوف من همیشه این آهنگ را برای ریتم شادش گوش می دهم ولی از متن ترانه بیزارم به هر حال در آخرین قسمت پادکست پنجاه و دو هرتز تنهایی داستان پشت در های جهنم را برای همه کسانی نوشتم که در برهه یی از زندگی شان نقش دوم شدند از آنها سو استفاده شد
من می خواهم به خاطر گفتن این حرف دختر بدی به نظر برسم ما حق نداریم برای فراموش کردن رابطه قدیمی دوباره وارد رابطه شویم ما حق نداریم از یک نفر به عنوان اهرام فشار و وسیله استفاده کنیم
یادم بماند اگر روزی همزمان دو نفر عاشقم شدند از اول کار مشخص کنم به هر کدام چه احساسی دارم خوب مگر مریضم هر دو را مثل خر توی گل نگه دارم که ببینم کدامشان مناسب تر هستند بی رو در واسی فقط از یک آدم مریض و متزلزل بر می آید از احساسات دو نفر به نفع خودش استفاده کند
ما هر چه می کشیم از این است که با احساسات خود و آدمها صادق نیستیم گاهی همین رو راست نبودن به یک نفر لطمه های جبران نا پذیری می زند که سالها طول می کشد با پس لرزه هایش کنار بیاید
- ۰۰/۰۴/۰۹