The.52.Hertz.Lonely.

You’ve got the words to change a nation

The.52.Hertz.Lonely.

You’ve got the words to change a nation

The.52.Hertz.Lonely.

در روزگاران دور آن سوی اقیانوس های آرام من یک وال تنهای تنها بودم تا این که بالاخره راز تنهایی ام کشف شد
افتادند پی این که چرا دیگر وال ها آواز مرا نمی شنوند
جانم برایتان بگوید کاشف به عمل آمد که فرکانس آوازم فراتر از فرکانس معمول دیگر وال هاست از آن جایی که همیشه تنها کوچ می کنم مرا پنجاه و دو هرتز نامیدند همینی شد که می دانید تنهاترین وال جهان شدم
ظاهرا آدمها خودشان هم در سکوت آواز می خوانند اگر خوب دقت کنی به وضوح فریاد می کشند اما کسی انها را نمی شنود نه خودشان را و نه رویاهایشان را و نه قلبشان را
حال به من گفته شده آدمم ولی تو باور نکن هنوز والی هستم که با فرکانس پنجاه و دو هرتز آواز می خواند انگاری نامرئی باشم مرا نمی بینند نمی شنوند
با این حال هنوز در مهاجرتم دز این اقیانوس پهناور و این آواز تنهایی را می نویسم
زیرا که فهمیدم زندگی همین ادامه است و به لحظه ای بند ...


از طریق این  ایمیل  می توانید با من تماس بگیرید :)(=
the52hertzalone1 @gmail.com




بایگانی

تباه مثل تکه گوشت فاسد شده

جمعه, ۲۷ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۳۰ ق.ظ

 

دریافت

فیلم کفرناحوم ، درباره پسر بچه ای 12 ساله به نام زین است که در دهکده ماهیگیری کفرناحوم در خاورمیانه زندگی می کند، او از پدر و مادرش به دادگاه شکایت می کند. در دادگاه، قاضی می پرسد : چرا از پدر و مادرت شکایت کردی؟ زین پاسخ می دهد : چون من را به دنیا آوردند....

#فکاهیات ذهن خسته 

برشی تلخ از فیلم کفر ناحوم
تحت تاثیر این سکانس نوشتمش البته از دوستانی که ممکنه عصبانی یا آزرده خاطر بشن صمیمانه عرض می خوام من دیگه تصمیم ندارم به خاطر شما گشت ارشاد نوشته هام باشم 

ژاندارک یعنی تولد عاری از لخته های خون یک زن بود ؟

عادت ماهیانه زن را سانسور می کنند منتهی به همراه سقط غیر قانونی چند زن در زیر زمین و مردن در همان حین 

نوار  بهداشتی تایید شده از وزرات بهداشت کنار کیسه های سیاه خاکی مغازه گذاشته شده  

برای خریدنش  کمی پشیمانی و وحشت یک معتاد برای خرید مواد مخدر یادت نرود 

جعبه های سیگار با تصویر ریه های ویران خطر مرگ به فروش می روند و کنار جیب کنار قلب می گذراند 

هر یک ماه یک بار تو خونی ایست به من بگو هنوز بعد از چند سال انکار درد را یاد نگرفتی 

باور کن از بلوغ تا امروز ما مجرمان تیر خورده ی هنگام فرار نبودیم که حال از درد به خود می لرزیم وانمود می کنیم اتفاقی نیفتاده فقط یک سرما خوردگی ساده است 

یک عضو حیاتی یک زن که تازه اگر ناباور باشد مکافات است در حال فروپاشی و تجدید نیروست آن وقت بدون مرخصی شاید در جلسه امتحان با حالت تهوع جمله موفق باشید استاد را می خوانی 

تکه های یک زن در فاضلاب دور انداخته می شود و زندگی اش را به کثافت می کشند اگر بخواهد از 
لخته ی خونی خجالت نکشد که عامل بقای نسل آنهاست 

در قرن بیست و یک زن را از شهر دور نمی کنند چون آلوده است در قرن بیست و یک همچنان به زن تلقین می کنند که این عادتش ننگ است یک عیب نا بخشودنی 

دست ما بود عادتی را انتخاب نمی کردیم که درست مهم‌ترین لحظات مثلا شب عروسی یک دوست هنگام رقص ساتن آبی مان قرمز شود و نا غافل تصویر بردار و حضار زوم کند روی همان لکه ....

شاید پریود همان عصیان حوا بود که از درخت سیب چید به همان قرمزی 

چه کسی نمی داند که زن همچون رحمش از هم فرو می پاشد وقتی که برای چگونه نبودن  بدنش جریمه و حکم زندان می نویسند 

زن مثل درد رحمش سرکوب می شود وقتی که حقش از زندگی کلیشه های قرون وسطاست 

دست آخر با این پریود به بلوغ برسد یا نرسد در سن دوازده سالگی شوهرش می دهند با اسم همسر اما تو بخوان کارگر جنسی که ازدواجش قانونی شده  

زن بودن یک جرم است چون دوچرخه سواری در انظار عموم ،چون شکایت از متجاوز و به پشت گوش انداختن قانون آخر  بررسی دوربین های مدار بسته برای جریمه زنان بد حجاب سود بیشتری برای مرد قانون دارد 

منصف باشم چون یک زن چادری ایست مثل یک‌ سیاه پوست در آمریکا پا روی گلویش می گذارند 
با این که او یک‌ زن خلافکار نیست که با چادر به طرف چوبه دار برود یا داف خوش و خط خال نیست که برای استخدام مدت کوتاهی چادری شده چه بپوشی چه نپوشی مقصری و یک ابراز دستی برای سیاست های ایشان با کمی اغراق همین و بس

  • ۰۰/۰۱/۲۷
  • فاطمه:)(: