بمیر نمیر
چه طوری ؟
بهش گفتم مثل روحی شدم که بالای سر جنازه اش ایستاده و باورش نمی شه مرده
***
باهات مخالفم دوست داشتن بر اساس منفعت ها و نیاز هامون نیست احمقانه است تا روزی که برات سود داشت دوستش داشته باشی به نظرم دوست داشتن یعنی توی یه نفر یه ویژگی خاصی رو پیدا کنی و عاشق چیزی بشی که هیچ وقت برات تموم نمی شه
توی دل خودم گفتم منظورت از ویژگی خاص چیه فانتزی که هیچ وقت برام اتفاق نیفتاد
***
فکر کنم باید یه مدتی با هم حرف نزنیم یه مدتی بهتره تنها باشی نمی خوام وانمود کنی به دوست داشتنم و خودتو این جوری اذیت کنی لازمه که تنهایی خودت رو پیدا کنی
یادم اومد نیاید کسی بفهمه دوست داشتن یادت رفته چیزی به جز نفرت نمی شناسی یه بار دیگه به یه نفر دیگه همین هارو گفتم دیگه از اون روز با هم حرف نزدیم همه چیز بین مون تموم شد
***
ببین باید ریشه دردت رو بزنی یه درد اصلی هست که اذیتت می کنه چون می خوای بهش توجه نکنی انتخاب می کنی با زخم های کوچک تر خودت رو آزار بدی در حالی که تو واقعا داری از اون درد اصلی زجر می کشی هر محرکی پیش می یاد و تو عصبانی می شی از اون درده
نمی خوام یادم بیاد اون درد چیه چون می ترسم باهاش رو به رو بشم من دفنش کردم من فراموشش کردم
***
اعتماد چه طور بوجود می یاد ؟
اعتماد بعد از دوست داشتن یه نفره بعدش تو کنارش احساس امنیت داری چون بهش اعتماد داری وقتی اعتماد نداشته باشی احساس امنیتی هم نداری با این که شاید هنوز دوستش داشته باشی
***
#تمرین گفت و گو نویسی
- ۹۹/۱۲/۱۹