با این که تو زنی ولی یه دهن برام بخون
ملت جدیدا به تفکر هم احترام می ذارن هنوز عجیبه برام هیچی نگفتن توی وضعیت واتس اپ نوشته بودم پرنده ها وقتی می خوان آواز بخونن همزمان بال هاشون رو باز می کنن کاش هیچ جای دنیا شاهد بستن بال های دخترامون نباشیم و به آوازشون مجال پرواز بدیم من اون روزی رو توی خیالم می بینم که پنجره این شهر دیوونه رو باز می کنم و گوش شهر پر بشه از آواز عاشقانه یه زن ...
شبش توی رادیو فردا خبر زده بود خواننده ی فرانسوی که مادرش ایرانیه فلان و بهمان یه آن برگشتم به دوران راهنمایی که یه عدد نیم وجبی معتصب بودم به دوستم نجمه گفتم دیگه آواز نخون چون می گن حرامه
نجمه وقتی با هم بودیم آواز نمی خوند حیفش جنس صداش مثل هایده بود واقعا یکی الان دست های من رو از پشت بگیره یه کاری دست خودم ندم
سر خیلی چیزا دائم سرگردونم مثل قانونی شدن یا نشدن سقط جنین ،حروم بودن یا نبودن صدای زن،حجاب داشتن یا نداشتن بابا دیگه بگو بودن یا نبودن مسئله این است خودت رو خلاص کن
نصفه شبی برخلاف میلم فکرم پر کشید به معاونت فرهنگی دانشگاه یه بار توی دفتر مشترک کانون کار داشتم اتفاقا دبیر کانون ... هم بود برای برنامه شب یلدا داشت برنامه ریزی می کرد بهم گفت اگه از دوستان کانون فانوس کسی هست که می تونه حافظ بریل رو مسلط بخونه بهش معرفی کنم تا ازش تست بگیره
من هم گاهی نمی دونم با این سرسنگینی این کرم های درونم از کجا سر کله شون پیدا می شه به بنده خدا گفتم خانم فلانی رو می شناسم باهاشون هماهنگ می کنم بیان براتون یه دهن بخونن
ایشون هم لم داده بود پشت میز ریاست ،بزرگوار علاقه خاصی به این میز داشت به من هم تعارف می کرد ولی خوب من عادت نداشتم ، دست و پاشو گم کرد و گفت خانم توحیدی برنامه رسمیه منظورم این نیست که آواز بخونن فقط باید از روی غزلیات روخوانی کنن
# ننه غرغرو پست مدرن
- ۹۹/۱۱/۱۴