پ زیبا رو
حتما شنیدین اگه یه نفر رو قضاوت کنی روزگار صد دور می چرخه که همون بلا رو سرت بیاره
سوم راهنمایی یه بار با بچه ها توی حیاط جمع شده بودیم یهو حرف از پ پیش اومد یکی گفت بهش ریاضی درس می دم توجه نمی کنه اون یکی گفت می یاد خونه ما با من علوم می خونه همش بازیگوشی می کنه خلاصه با بچه ها به این نتیجه رسیدیم پ داره به رنج و مشقت مادرش کج دهنی می کنه و زحمات ما براش اهمیتی نداره اون روز حتی من فهمیدم که پ بچه طلاقه با این حال با بچه همراهی کردم تصمیم گرفتیم باهاش حرف بزنیم
همه مون پ رو دوره کردیم و سرزنشش کردیم یادمه من هم یه چیزایی گفتم توی نگاهش یه ناباوری خاصی موج می زد تو دیگه چرا
حالا چه ربطی به من داره یکی دو سال بعد زمان دبیرستانم خودم دقیقا مثل پ شدم نمی تونستم روی مطالبی که دبیرا تدریس می کردن تمرکز کنم یهو بعد از ساعت ها تلاش ممکن بود همه چیز از ذهنم بپره اصلا حوصله درس خوندن نداشتم هر چه قدر تلاش می کردم به جایی نمی رسیدم
یادمه معلم ها سر پ داد می کشیدن چرا وقتی صداشون می زنن لال مونی می گیره و جوابشون رو نمی ده پ هم از جاش بلند می شد کلمات رو نمی تونست درست ادا کنه صورتش مثل گچ سفید می شد و دست هاش می لرزید بعد با داد و بی داد معلم ها بیشتر وحشت می کرد کلمات رو اشتباه می گفت
من این حال رو وقتی تجربه کردم که معلم هندسه ام برگه مو نشون همه داد و گفت صفر شدم وقتی که معلم فیزیکم صدام زد تا یه سوال حل کنم وقتی که امتحان پایان ترم معلمم گفت یادته چه قدر با درس نخوندن هات اذیتمون می کردی
معلم ها درست مثل دبیرای من فکر می کردن پ یه دختر غمگین و دست پا چلفتیه در حالی که اصلا این جوری نبود پ اتفاقا خیلی سر زنده و سرزبون دار بود همیشه از باغچه ی خونه شون برامون گل می آورد گاهی باید التماسش می کردیم برامون برگ درخت کاج بیاره تا باهاش بازی کنیم وقتی باهامون شوخی می کرد نخودی می خندید
آدم فقط در یه لحظه توصیف نمی شن بلکه برای شناختن یه نفر لحظات بسیاری از اون هست
دو سال پیش توی اتوبوس دیدمش از قبلش هم خوشگل تر شده بود طوری که اصلا عجیب نبود مردای اتوبوس بهش خیره نگاه کنن
خواستم بهش بگم من رو یادته اما خجالت کشیدم به خودم گفتم بی خیال خاطرات تلخ گذشته رو براش زنده نکن شما که اون زمان درکش نکردین چه قدر سخته بچه طلاق بودن و درکت نکردن که با چه مشکلاتی زندگی می کنی
پس خودمو به خواب زدم و فهمیدم گاهی اوقات تحت تاثیر جمع قرار می گیریم برای فرد به خصوصی حکم صادر می کنیم فکر می کنیم همه چیز رو در موردش می دونیم و خوب شناختیمش در حالی که با این قضاوت ها و پیش داوری ها حتی ذره یی بهش نزدیک نیستیم
گاهی زود تحت تاثیر قرار گرفتن پاشنه آشیل زندگی منه یعنی دائم باید به خودم تاکید کنم هر کس برداشت شخصی خودش رو داره و قرار نیست تو هم بر اون اساس تصمیم بگیری
- ۹۹/۱۰/۱۸