و خنده حضار
مشکل حل نا شدنی من با علم غریب ریاضی :
در اتاق بهداشت به همراه جمعی از همکلاسی ها و معلم بهداشت
معلم بهداشت:توحیدی قدت چنده ؟
من:امم خانم فکر کنم سه متر و هفتاد باشم
معلم بهداشت:عزیزم مگه انسان نخستین هستی
من در حال درس دادن مقیاس جغرافیایی به همکلاسی یم
من:فکر کن یه اتاق داری که سه هزار متره
همکلاسی:فاطمه مطمئنی همچین اتاقی هست
من:حالا تو فرض کن هست
من معمولا نمی تونم اعداد رو تصور کنم مثلا اگه یه چیزی رو به عدد و واحدش بگی باید بعدش برام شاهد مثال بیاری و با فضا سازی بهش عینیت بیخشی مثلا سه هزار متر قدر یه خونه است یا این که قد بهتاش پایتخت دو متره
همیشه به خاطر همین ویژگی یم سر زنگ ریاضی غصه می خوردم تا این که ماندانا بهم گفت تنها نیستم بعضی از آدما نه این که توی یادگیری ریاضی بی استعداد باشن اتفاقا خوب درکش می کنن ولی باید ریاضی رو بهشون عینی درس بدی
اتفاقا راهنمایی یه معلم ریاضی به اسم خانم مصباح داشتم متوجه شده بود من برعکس بقیه بچه ها با طبیعت خشک ریاضی کپک زده می شم موقع تدریس داستان سرایی می کرد شور زندگی رو قاطی ریاضی می کرد تا زمانی که خانم مصباح معلمم بود توی درس ریاضی بالاترین نمره رو می گرفتم ولی توی دبیرستان افت شدیدی داشتم معلم ها با چه رویی عدم یادگیری رو به گردن دانش آموز می ندازن در حالی که این رابطه دو طرفه است عمده ی مشکلات بر می گرده به روش تدریس معیوب خود معلم
به جز ریاضی درس هایی مثل شیمی و فیزیک ملکه عذابم بودن و معلم ها از نمرات پایینم خیلی می نالیدن یعنی من الکی انتظار داشتم ؟ معلم فیزیک وسط تدریس قانون نیتون عشق و احساس رو چاشنی درسش کنه
به بار به خاطر نوشتن یه شعر سر کلاس ریاضی توبیخ شدم حالا بماند گاهی یواشکی رمان می خوندم بنابراین سال های آخر برای این که بازیگوشی نکنم مجبورم می کردن ردیف اول بشینم
حالا منو بگی خوره ی علوم انسانی و حتی طرز حرف زدنم هم ادبی بود بگذریم می تونست بدتر از این هم بشه اه به جز ریاضیات با کدبانوگری هم همیشه خدا سر ناسازگاری دارم
یه سال سیزده به در آش سبزی داشتیم ماندانا من رو فرستاده بود تا از همسایه فلفل بگیرم بعدش همسایه مون پرسید دخترم فلفل سیاه می خوای یا قرمز
من هم گفتم اونی رو بدین که تندتر باشه
دیدم مرده صورتش قرمز شده و زودی در بست دختر دایی و دختر خاله ام از خنده پخش زمین شدن هنوز هم نفهمیدم مگه فرق فلفل سیاه و قرمز در چیه
- ۹۹/۱۰/۱۹