انگار نه انگار که سر بار خاطراتی
دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۵۳ ق.ظ
تو اصلا دنبالم می گردی ولی منو گم کردی چون نه توی لیست مرده هام نه زنده ها
ببخشید من یه گونه منقرض شده ام که اصلا از اول نباید وجود می داشت و به این تاریخ انقضا رسید
اسمم رو بنویس توی لیست اما شاید نفر بعدی خودت باشی تو هم یه روز به من می رسی که انگار عدم موجودی
با کلمات مگو و نشنو دارم خفه می شم چون می ترسم نشتی کنه و حرف هایی بزنه که بعدا علیه خودم به کار می برنش
می فهمی که توی دادگاه این جوریه من یکی که توی زندگی یم محکومم باید این بار هم حواسم رو جمع کنم
بی چشم و رو تو از خود نبودی یه نفوذی بودی که من زحمی و بازمانده بین انبوه جنازه ها برات خودمو به مردن نزدم صدات زدم که زنده ام
چه می دونستم که کسی که لباس دشمن رو نداره می تونه پشت سرش اسلحه اش رو قایم کنه
- ۹۹/۱۰/۰۱