The.52.Hertz.Lonely.

You’ve got the words to change a nation

The.52.Hertz.Lonely.

You’ve got the words to change a nation

The.52.Hertz.Lonely.

در روزگاران دور آن سوی اقیانوس های آرام من یک وال تنهای تنها بودم تا این که بالاخره راز تنهایی ام کشف شد
افتادند پی این که چرا دیگر وال ها آواز مرا نمی شنوند
جانم برایتان بگوید کاشف به عمل آمد که فرکانس آوازم فراتر از فرکانس معمول دیگر وال هاست از آن جایی که همیشه تنها کوچ می کنم مرا پنجاه و دو هرتز نامیدند همینی شد که می دانید تنهاترین وال جهان شدم
ظاهرا آدمها خودشان هم در سکوت آواز می خوانند اگر خوب دقت کنی به وضوح فریاد می کشند اما کسی انها را نمی شنود نه خودشان را و نه رویاهایشان را و نه قلبشان را
حال به من گفته شده آدمم ولی تو باور نکن هنوز والی هستم که با فرکانس پنجاه و دو هرتز آواز می خواند انگاری نامرئی باشم مرا نمی بینند نمی شنوند
با این حال هنوز در مهاجرتم دز این اقیانوس پهناور و این آواز تنهایی را می نویسم
زیرا که فهمیدم زندگی همین ادامه است و به لحظه ای بند ...


از طریق این  ایمیل  می توانید با من تماس بگیرید :)(=
the52hertzalone1 @gmail.com




بایگانی

این مطلب عنوان ندارد 1

پنجشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۰ ب.ظ

+راستش بگو چند بار بهم دروغ گفتی حال بدت رو 

_همیشه 

+با این کارت بهم کج دهنی می کنی 

_شاید   چون برام مهمی نمی خوام ناراحتت کنم 

+چرت نگو احساس می کنم بهم بر خورده 

_یعنی تا حالا نشده  که بهم دروغ بگی 

+  نه  فکر نمی کنم چون  رفیق روزهای خوب و بدمی  این حقته که بدونی 

_نمی ترسی ازت خسته بشم 

+دیوونه درد من و تو از یه قماشه به قول گفتنی من و تو مثل هم خون ریزی می کنیم 

_در این باره خیلی مطمئنی 

+چی توی سرت می گذره ؟

_می دونی چرا زخم های قلبمون دیده نمی شن چون اگه مثل زخم های تنمون جاشون مشخص بود به یه چشم بهم زدنی از پا در می اومدیم به خاطر همین معمولا دردهامون رو قایم می کنیم تا زنده بمونیم 

+کاش گاهی بعضی از زخم ها رو می شد نشون  داد تا درکت کنن چه دردی می کشی 

_هیچ وقت نمی شه ...

+ببین دو تا دوست اصلا دو نفر که خیلی بهم نزدیکن همه ی قلبشون رو بهم نشون می دن مثلا من چم و خم قلبت رو خوب بلدم اما چون دوستت دارم بهت نارو نمی زنم 

_فکرش رو بکن یه روزی دوستم نداشته باشی دقیقا پات رو بذاری روی زخمای وجودم خوب تو از جاشون هم با خبری اون وقت دوباره مثل هم خون ریزی می کنیم ؟

+اگه وانمود به دوست داشتن کرده باشم خوب ممکنه که این اتفاق بیفته اما دو تا دوست بعد از مدت ها شبیه هم می شن من هر زخمی به تو بزنم شک نکن عمیقترش رو به خودم وارد کردم 

_بحث پیچیده شد من هم باید زودتر بخوابم ولی خوشحال می شم نظرت رو  این درباره   بپرسم من فکر می کنم همیشه باید آدما رو قدر خودت دوست داشته باشی یعنی هر چیزی که برای خودت فاجعه  می دونی در حق بقیه هم  انجامش ندی این وسط اگه یکی خودش رو دوست نداشته باشه یا این که یه نفر رو بیشتر از خودش دوست داشته باشه چه اتفاقی می افته ؟

+ می دونم این سوال رو از عمد پرسیدی مطمئنا کسی که خودش رو دوست نداره پس براش مهم نیست دردی رو که تحمیل می کنه به دوستش یا عشقش  بعد ها به خودش هم سرایت کنه من حاضرم شرط ببندم ککش هم  نمی گزه 

یا مثلا من نوعی تو رو از خودم بیشتر دوست داشته باشم و به خودم اهمیت ندم این دوست داشتن به درد عمه ام می خوره چون وقتی که بلد نیستم خودم رو خوشبخت کنم چه تضمینی داره که خوشبختی رو به تو بدم 

_ کاش این رو هم  می گفتی  که دو نفر وقتی کنار هم هستن به جز دوست داشتن همدیگه باید کاری کنن که طرف مقابل برای خودش ارزش قائل شه نمی دونم چه طور منظور مو برسونم مثلا من به عنوان یه دوست باید به تو کمک کنم که خودت رو هر روز بیشتر از قبل دوست داشته باشی و احساس خوبی نسبت به خودت داشته باشی 

+خوب دیگه چی؟ راستش رفتم توی فکر اگه یه نفر خودش رو دوست نداشته باشه و نسبت به خودش بی رحم باشه چه آسیبی می تونه به بقیه وارد کنه 

_مطمئنا این آدم عقده های روانی خودش رو سر آدمای بی گناه تخلیه می کنه مثلا خودش قلبش شکسته دقیقا همین بلا رو سر یه نفر دیگه می یاره 

+حرفت سندیت نداره

_می دونم برای خودم هم حل نشده   

 

  • ۹۹/۰۹/۲۰
  • فاطمه:)(: