پریل مرد سالار
نه به ظهر که می خواستم بدهم ته ماهتابه ی سوخته را ، بازیگر تبلیغات مایع ظرف شویی بشورد نه به الان که می خواهم علیه پریل برای این بازیگر همیشه زن شکایت تنظیم کنم
شما این تبلیغ جدید پریل را دیدید جناب مرد روی مبل لم داده یک پایش را بر روی پایش انداخته تلویزیون مستند پخش می کند که مایع ظرف شویی برای پوست بانوان ضرر دارد سمی ایست باید دست کش بپوشند
آقا نگران به سمت آشپزخانه نگاه می کنند خانم هم با لبخند به پریل اشاره می کنند خیالت راحت ما پریل را داریم خوب اگر پریل هست که برای دست هم ضرر ندارد چرا دستکش پوشیدی
بعدش این نفس عمیق کشیدن آقای محترم پس از فهمیدن حقیقت به قول بر و بچ وسط حلقم اه چه جالب یادت هست که کسی در آشپزخانه ظرف های کثیف جناب عالی را می شورد از قضا تو خیلی نگران پوست دستش هستی که در گذر سالها ...
خدای من اگر شبکه را عوض نمی کردم با کنترل تو دل تلویزیون می رفتم این پریل را می انداختم سطل آشغال به زنی که ظرف می شست می گفتم تو چرا این قدر خوشحالی ، چه قدر خوب که مامان به خاطر بوی بد پریل همیشه با آن مخالف است
پریل نمی خواهد که تبلیغ تا ثیر گذار بسازد کاش فقط به سود خودش فکر کند دیگر شخصیت و شان زن را خط خطی نکند باز جای قدر دانی اش باقی ایست که کارخانه شوینده در مراکش به مناسبت ماه رمضان تبلیغی ساخت که اتفاقا در جوامع غربی هم مورد تقدیر گرفت آیا مردانی که جلوی تلویزیون می شینند به دستان نوازشگری توجه کرده اند که ظرف کثبفشان را می شورد
از پسران ،شوهران ،برادران و پدران دعوت به عمل آمد تا چند عکس ببیند و حدس بزنند که این دستان متعلق به کیست آنها دستان مادران ،همسران ، خواهران و دختران شان را نشناختند گمان کردند این دستان زمخت متعلق به سرباز یا کشاورز یا حتی یک جنایت کار است اما در کمال ناباوری به آنها گفته می شود که در اشتباهند و صاحب این دستان زنانی هستند سالهاست که تک و تنها برای رفاه حال آنها تلاش می کنند
این دو تبلیغ را مقایسه کنید فایده یی هم ندارد عقیده ام را با یک مرد در میان بگذرام اگر هم گارد بگیرد که مگر یک زن وظیفه اش این نیست چه می توانم بگویم که اگر در رسانه هایتان می گویید در غرب از زن استفاده ابزاری می شود در این مرز پر گهر زن یک ابزار برای بیان ایدلوژی نظام مرد سالارانه ایست
مثلا اگر ایده می دادند مرد خانه به بانو بگوید عزیزم به نظر خسته می آیی بگذار در شستن ظرف ها کمکت کنم حتما اقایان ناظر اعتراص می کردند که شنیع است
منتظر داستان جدیدم باشید که در این باره است و اتفاقا می خواهم در کارگاه روز یک شنیه برای استاد داستان نویسی بخوانم
- ۹۹/۰۷/۱۱