ندیده پدید کی بودم جز تو
حالا فقط برای یک بار اینستاگرام به جز افسردگی ، به من شادی وصف نشدنی داد هنوز به فضا نرسیده زد وسط برجکم
فکرش را هم نمی کردم که توی اینستاگرام سه تا پست در مورد رمان هستی فرهاد حسن زاده بگذارم و نویسنده گران قدرش با آن همه عظمتی که در ادبیات کودک و نوجوان دارند عنایت کنند به ما ، سه قلب قرمز ...
وای یعنی من را بگویی هنگ کرده بودم اصلا نمی دانستم جیغم را کجا بکشم کل اتاق رژه رفتم دهانم را بهم دوخته بودم
داد نکشم لایککککککک
ولی بعدش یک غصه یی توی دلم هوار شد آخ کاش در مورد احساسم در مورد رمانش نوشته بودم چرا جا انداختم چرا فقط معرفی اجمالی کردم حیفش شد کاش می گفتم با هستی گریه کردم با هستی تا یک هفته زندگی کردم کاش کاش می نوشتم از کجا می دانستم
آقا حسن زاده لایک می کند و می خواند تو بگو به من ، از کجا می دانستم
بعد یک کم بغضم گرفت کاش سیمین دانشور هم زنده بود پست هایی را که در مورد او گذاشته بودم می دید نه اصلا انتظار نداشتم لایکم کند فقط فقط می دید
از من به شما نصحیت اگر طرفدار یک آدم معروف با حال هستید یک دل سیر از او تعریف کنید قربان صدقه اش بروید تگش کنید تا ببیند شاید لایک کرد و کامنت گذاشت شما هم سعادت مند شدید
این طور موقع ها وقتی یک آدم محبوب که خیلی خاطره خواهش هستی لایکت می کند باید استوری کنی و پست بگذاری ولی چون من شرم حضور دارم به همین جا اکتفا می کنم
بیشتر می خواهم مثل من صد لیتر آب یخ روی سرتان نریزد چون من به کل یادم رفته بود که درباره ی احساسم بنویسم اصلا خیال نمی کردم این لایک خوش یمن اتفاق بیفتد
کاش سیمین هم زنده بود ولی به نظرتان سیمین صد خورده یی ساله اینستاگرام نصب می کرد من که فکر نمی کنم
به هر حال خوش به حال آقای حسن زاده چهار بار نامزد هانس کریسین شده کاش من هم نامزد می شدم بعدش کلی کلی مبارک
این هانس خودش یک نوبل غول آساست در ادبیات کودک و نوجوان
نه خیر من باید تلافی کنم می توانم در مراسم دریافت جوایز هانس بگویم که آقای حسن زاده لایکم کرده و پشت میکرفون با جایزه زرقی برقی بسی مشعوف شوم
- ۹۹/۰۴/۰۵