اولین قاتل تاریخ که نامش در آگهی ترحیم مقتول بود
دست های من هنوز از خاک بیرون است آیا کسی آنها را می بیند خواهش می کنم مرا از خاک بیرون بیاورید من هنوز زنده ام بی خودی خاکم کردند باور کنید من هنوز زنده ام می ترسند از گور در بیایم بیشتر آبروریزی شود
بین خودمان باشد که اگر از گور در آمدم فقط مرا با خود ببرید نمی خواهم به آن خانه برگردم و دوباره بخوابم وای از داس خون آلود آن خانه می ترسم
به دستانم دستبند زدند التماسشان کردم به دست و پایشان افتادم تا به خانه برنگردم اما مگر می دیدند که خون چشم های پدرم را گرفته و دست هایش را مشت کرده
این دفعه مرا به انفرادی ببرید چه می دانم بفرستیدم بهزیستی ، ممنون می شوم از لطفتان
آن دفعه که نبردند حداقل این بار به حرفم گوش بدهید کسی از جماعت صدایم را می شنود دستم هنوز از گور بیرون است
وقتی خبر را خواندم رومینا برای من نمرده بود او زنده بود و دوباره از گور بر می خاست شاید قانون این بار روی خوش نشان می داد هر چند دوباره پدر با داس در به قتلش می رساند تا رومینا بمیرد و بار دیگر در سرنوشتی مشابه زنده شود
مردن و زنده شدن پیوسته است در دنیای ما ، باور کن رومینا نمرده تا ابد تا آخرین لحظه که دست ظریفش را از دست عشقش جدا می کنند التماس می کند که او را به هر جا که می خواهند ببرند اما هرگز به آن خانه برنگردد
او شاید با زبان بی زبانی گفته بود که جانش در خطر است اما حال حداقل اگز می توانند دستان رومینا را بگیرند او را از گور بیرون بکشند از رومینا بپرسند که چرا باید با یک مرد سی و پنج ساله فرار کند چرا از بازگشت به خانه که امن ترین مکان دنیا باید باشد واهمه داشت
فقط این جمله دائم در ذهنم می چرخد رومینا قربانی دو مرد است
بگذریم شاید اشتباه می کنم اما تنها چیزی که می توانم با قطعیت در موردش نظر بدهم تا زمانی که ولی قهری یک دختر یعنی مثلا پدرش می تواند او را به قتل برساند و از نظر قانونی ایرادی به آن وارد نباشد
با تمام وجودم می توانم فریاد بکشم حق انسانی یک زن نقض شده و در این شکی نیست خیال کنید اگر قتل نفس غیر قانونی نبود نسل بشر منقرض می شد خوب من با هر کس پدر کشتگی داشتم پاک و پاکیزه می کشتمش آب هم در دلم تکان نمی خورد
دل هراسانم که در گوشه و کنار ایران به خاطر خلا قانونی دخترانشان را به قتل برسانند و به راحتی از این بند های قانونی پوشالی ما سود ببرند
به خاطر همین می گویم رومینا زنده است چون هنوز در ایران عزیزمان دخترکانی هستند که به قتل می رسند شاید مسئولان محترم به جای متوقف کردن و برچسب سیاه نمایی به فیلم خانه پدری ،با حقایق رو به رو شوند و پی جوی راهکاری باشند
نه خیر نمایندگان ما بر صندلی های صحن مجلس خوابند یا در صفند که با سرکار علیه موگرینی سلفی بیندازند شاید دختری خود را به آتش بکشد دست به قلم شوند از ترس افکار عمومی قانون ورود زنان به ورزشگاه را تصویب کنند
یا رومینا بی دفاع کشته شود تا پس از سال به خود بی عرضه شان بیایند که قانون عملکرد ضعیفی در این حوزه دارد و باید برطرف شود
دستان این قانون و ترازو عدالتش به خون آلوده است آقای قاضی که گریه های رومینا و زجه هایش را شنید اما او را به خانه پدری راهی کرد نا امن ترین مکان دنیا مقتلگاهش باشد
حسته ام و حال نوشتنم هیچ نیست اما اگر از من بپرسید مقصر اصلی کیست؟
مثل روز روشن است قانون و جامعه مریض حالمان مقصر است اگر قانون در لحظه یی که به آن نیازمندیم در عوض اجرای عدالت ما را به کام مرگی مظلومانه می کشاند
پس به چه کاری می آید دزد سر گردنه بیشتر از قانون ما حالی اش می شود
- ۹۹/۰۳/۰۸