من هیچ وقت کامل نبودم و انگار می گفتند اگر می خواهی بقا داشته باشی باید کامل باشی خیلی با این اصل تضاد داشتم من یک بچه هشت ساله بودم که می گفتند باید در مدرسه بهترین باشی وگرنه در آِینده در دانشگاه هیچی نمی شوی دیدگاهشان نسبت به من صرفا یک محصول بود که باید برای دانشگاه و محیط کار آماده می شد من همیشه مضطرب بودم که اگر کامل نباشم توسط معلمانم دوست داشته نخواهم شد یک بار سر کلاس به بچه ها گفتم به نظرتان ما مثل یک ربات نمره جمع کن نیستیم که ارزشمان بر اساس نمره تعیین می شود. آن موقع هفده ساله بودم وقتی بچه ها سکوت کردند و چیزی نگفتند متوجه شدم که فقط من فهمیدم که در آن سلاخ خانه ارزش به یک نمره نیست ولی بود بعد ها با همین نمره ارزش یک انسان سنجیده شد. باید ادبیات کودک می خواندم و تسهیلگر کودک می شدم تا می فهمیدم ارزش من به نمره نبود و متاسفانه ما در اسکوئید گیمی که به شکل یک مدرسه بود زندگی کردیم.